انقلاب کبیر فرانسه
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی

انقلاب کبیر فرانسه.  انقلاب سیاسی که در سال 1789 م . در فرانسه شروع شد و نه فقط در این کشور بلکه در سراسر جهان تأثیری عمیق کرد آغاز آن ماه مه 1789 است و پایان آن را 1795 یا 1799 یا 1804 شمرده اند و گاهی تمام دورۀ ناپُلئون را تا 1815 نیز در جزء انقلاب فرانسه می آورند ولی اغلب آغاز عصر ناپلئون را پایان دورۀ انقلاب می شمارند. در سال 1789 م . در فرانسه تبعیض کامل درتقسیم مشاغل سیاسی مشهود بود. لویی 16 بر اثر مشکلات مالی، تصمیم گرفت مجلس طبقاتی را تشکیل دهد. این مجلس در آن سال منعقد شد ولی نمایندگان طبقۀ سوم گفتند باید آنان با نمایندگان اعیان و روحانیان جمعاً یک مجلس تشکیل دهند و اگر چنین می شد شمارۀ نمایندگان طبقۀ سوم به تنهایی مساوی دو طبقۀ دیگر بود. نمایندگان دو طبقۀ عالی بدین امر راضی نبودند و نمایندگان طبقۀ سوم سوگند خوردند که تا برای فرانسه قانون اساسی ننویسند، پراکنده نشوند. لویی 16 امر به تفرقۀ نمایندگان داد که آنان نپذیرفتند. بسیاری از نمایندگان اشراف و روحانیان از شرکت با نمایندگان طبقۀ سوم خودداری کردند، ولی نمایندگان طبقۀ اخیر به عنوان اینکه نمایندۀ اکثریت ملت هستند هیئت خود را «مجلس ملی» نامیدند و مجلس طبقاتی را منحلّ کردند و اعلام نمودند که هیچ فرد فرانسوی جز به تصویب مجلس ملی نباید به دولت مالیات بدهد. مجلس مذکور به نوشتن قانون اساسی پرداخت و در ظرف دو سال آن را تدوین کرد این قانون که به قانون 1791 معروف است فرانسه را دارای حکومت مشروطه کرد و قوای مقننه، مجریه و قضائیه را از هم تفکیک نمود و فقط برای شاه این حق را قائل شد که میـتوانست اجرای قوانین را مدتی به تعویق اندازد. در مقدمۀ قانون اساسی کلیاتی به نام اعلان حقوق بشر - که شامل آزادی، مساوات و حکومت ملی بود - گنجانیده شده بود. این انقلاب از جهت سیاسی حکومت استبدادی را از فرانسه برداشت. و ازجهت اجتماعی موجب شد که مردم در برابر قانون مساوی باشند. این دو انقلاب به آسانی صورت نگرفت و زدوخوردهای شدیدی میان طبقات ممتاز و طبقۀ سوم روی داد. گروهی نیز به ممالک خارج سفر کردند و دولتهای بیگانه را به جنگ با فرانسه برانگیختند. عاقبت سپاه اتریش به خاک فرانسه روی آورد، و چون لوئی 16 نقشۀ جنگ را قبلاً برای سرداران اتریش فرستاده بود، فرانسویان شکست خوردند، ولی مردم فرانسه مخصوصاً اهالی پاریس مجلس را به عزل لوئی 16 مجبور کردند. پس از عزل لوئی برای تعیین طرز حکومت مجلس تازه ای معروف به کنوانسیون تشکیل شد. این مجلس نخست طرز حکومت جمهوری را در فرانسه اعلام نمود آنگاه لوئی 16 را به محاکمه دعوت و سپس اعدام کرد. مجلس مذکور برای اینکه همۀ نیروی خود را متوجه خارج سازد، ابتدا کسانی را که مایۀ فتنۀ داخلی بودند کشت یا زندانی کرد. این خونریزیها ده ماه دوام یافت. این مدت به دورۀ ترس و وحشت معروف است. سرانجام کنوانسیون موفق شد پس از دو سال زدوخورد با قوای بیگانه بر دشمنان خارجی غلبه کند، و حتی در سمت مشرق سرزمین تازه ای ضمیمۀ کشور خود سازد. در داخلۀ کشور نیز فرهنگ، اوزان و مقیاسها و غیره را اصلاح کرد. پس از مجلس کنوانسیون، کشور فرانسه چهار سال دچار اختلال و اغتشاش گردید، زیرا احزاب متعدد بود و هر حزب می خواست بر احزاب دیگر غلبه کند. درین اثنا، ممالک اروپا که میترسیدند انقلاب فرانسه به کشورهای آنان نیز سرایت کند بر ضد فرانسه برخاستند. فرانسویان در این جنگها شکست خوردند. اغتشاشهای داخلی و خطر خارجی مردم را آرزومند قدرتی ساخت که امنیت را در کشور حفظ کند و فرانسه را برابر بیگانگان نگاه دارد. این اندیشه با ظهور ناپُلئون بُناپارت که در ایتالیا و اتریش فتوحات نمایان کرده بود به مرحلۀ عمل رسید.